چرا حمله حیوانات وحشی به انسان ها افزایش یافته است؟
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۸۸۲۹۰
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرنا، طی ماههای اخیر در استان اردبیل شاهد حمله گرگ به انسان بودهایم. بر اساس اخبار منتشر شده، آخرین حمله روز دوشنبه ششم تیرماه امسال در روستای اندبیل خلخال رخ داد که در اثر آن یک زن میانسال و یک کودک خردسال بر اثر حمله گرگ مصدوم شدند.
اواخر فروردین ماه امسال هم در اثر حمله یک قلاده گرگ وحشی در ۲۷ فروردین ماه امسال به ۲ نفر از شهروندان شهر هشتجین مرکز بخش خورشرستم خلخال این افراد مجروح و راهی بیمارستان خلخال شدند که این حیوان مهاجم توسط یک شکارچی محلی شناسایی ومعدوم شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیش از آن هم روز سوم اسفند ماه سال گذشته یک کودک ۹ ساله و یک جوان ۱۸ ساله در شهر هشجین مجروح و راهی بیمارستان شدند و با وجود جستجوی گسترده از سوی محیط بانان حیوان مهاجم پیدا نشد.
خردادماه امسال هم در اثر حمله یک قلاده گرگ به سه شهروند در شهرستان گرمی، ۲ زن و یک مرد مصدوم و در بیمارستان ولایت این شهرستان مداوا شدند.
امر به یقین این حملات در نوع خود اتفاق جدیدی محسوب نمیشوند و بویژه در حواشی سکونتگاههای روستایی و عشایری بارها از این اتفاقات رخ داده است. حمله گرگ به گلهها و از بین بردن و تلف کردن دامهای روستاییان و عشایر موضوعی شایع در این مناطق است. نکته قابل تامل در اتفاقات اخیر، حمله حیوان وحشی به سکونتگاه انسان آن هم در مناطقی است که تقریبا نزدیک به شهرها و مراکز تقریبا پرجمعیتتر هستند.
برای حل تعارض با حیات وحش چه باید کرد ؟
چنان که کارشناسان امر اذعان میدارند، نوع بشر در ابتدای امر دارای محیط زیست مشترکی با سایر موجودات بود و همین امر موجب میشد تا انسانها روشی تعاملی را در مواجهه با سایر موجودات در پیش بگیرند.
به تدریج با افزایش سطح دانش، تجربه زیستی و ارتقای توانایی ساخت ابزار و بهکارگیری مواد و مصالح موجود در طبیعت، انسانها در پی جداسازی هرچه بیشتر محیط زندگی خود برآمدند که در دوره یکجانشینی این پدیده بروز بیشتری پیدا کرد.
با گسترش سلطه انسان بر طبیعت، انسان بر سایر اجزای طبیعت چیره یافت و دست به اعمال تغییراتی در محیط زیست و منابع طبیعی زد که به محدود شدن هرچه بیشتر محیط زیست سایر موجودات زنده منجر شد.
این وضعیت گاه به نقطهای میرسد که به کشته و مجروح شدن حیوانات وحشی به دست انسانها و یا در نقطه مقابل به کشته و مجروح شدن انسانها میانجامد و اخبار آن در رسانهها انعکاس مییابد.
در همین زمینه مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اردبیل با اشاره به تعارض محیط زیست انسان با حیات وحش گفت: باید این نکته را در نظر داشت که به مرور زمان انسان از سویی و حیات وحش از سوی دیگر با تخریب زیستگاهها و بهم خوردن زنجیره غذایی مواجه شده و از طرف دیگر فعالیتهای انسانی به سمت زیستگاههای حیات وحش نزدیک شده است.
حسن قاسمپور افزود: امروز شاهد هستیم که برخی از عشایر به قلب زیستگاه حیات وحش میروند و نسبت به چرای احشام خود یا فعالیتهای دیگر اقدام میکنند. این وضعیت باعث به وجود آمدن نوعی تعارض بین انسان و حیات وحش شده است که در پی آن بعضا شاهد حضور و حمله حیوانات وحشی مانند گرگ و یا گراز به انسانها هستیم.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اردبیل اضافه کرد: با نگرشی منصفانه باید اعتراف کرد که اکثر این تعارضها از سوی انسانها به وجود میآید و حیوانات برای دفاع از خودشان، بچههایشان و لانههایشان، رفتارهای تهاجمی نشان میدهند که گاه باعث بروز آسیبهایی نیز میشود.
وی اظهار کرد: البته این مورد استثناهایی هم دارد. در مواردی البته معدود شاهد هستیم که این مشکل از سوی حیواناتی مانند گرگ به وجود میآید که عامل آن میتواند بروز برخی بیماریها مانند هاری باشد که رفتارهای تهاجمی و غیرعادی را در حیوان مهاجم رقم میزند که در چنین شرایطی ادارهکل حفاظت محیط زیست مطابق شیوهنامهها وارد عمل میشود و حیوانی را که رفتارهای غیرطبیعی دارد، به صورت مقتضی در اسرع وقت از محل دفع میکند.
وی ادامه داد: واقعیت این است که افزایش آمارها در این زمینه تنها به استان اردبیل محدود نیست و در سایر مناطق کشور هم شاهد چنین مسائلی هستیم؛ حتی شاید بتوان گفت که حملات در این استان نسبت به برخی استانهای دیگر بسیار کم است.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اردبیل یادآور شد: برای نمونه چند سال پیش در یکی از استانها ۶ کودک طمعه حیوانات وحشی شده بودند که به مرگ آنها منجر شد و در مقابل نسبت به تلف کردن حیوانات در سطحی وسیع اقدام کرده بودند.
تلاش میکنیم خسارتهای تعارض با حیات وحش در کمترین میزان بماند
این کارشناس محیط زیست خاطرنشان کرد: خوشبختانه در نقاطی مانند استان اردبیل تلفات انسانی در حد برخی جراحتها بوده است که با طی شدن مراحل قانونی نسبت به حمایت درمانی از آسیبدیدگان و حتی پرداخت خسارت به افراد نیز اقدام شده است.
قاسمپور بیان کرد: با وجود کمبودها از نظر نیرو و تجهیزات، عوامل اداره کل حفاظت محیط زیست استان اردبیل در مناطق تحت مدیریت حضوری فعال دارند و به نحوی برخورد میکنند که حمله و تعارض در کمترین میزان ممکن بماند و در یک نقطه دوباره تکرار نشود.
مدیر کل حفاظت محیط زیست استان اردبیل یادآورشد: اداره کل حفاظت محیط زیست متولی اصلی حیات وحش است و در عین حال برای حفظ جان انسانها نیز تلاش دارد و در حد توان اجازه نمیدهد که افراد از این ناحیه دچار آسیب شوند، اما انسانها هم باید با درکی درست از محیط زیست، به قلمرو زندگی سایر موجودات احترام قائل باشند.
توسعه پایدار به معنای نابودی طبیعت و موجودات آن نیست
اگر تا چند دهه قبل توسعه به معنای چیرگی کامل بر طبیعت بود امروز این مفهوم دچار تغییر ماهوی شده و به اصطلاح از عمقل و پختگی بیشتری برخوردار شده که ناشی از تجربه زیست بشری بوده است. امروز دیگر توسعه به معنای چیرگی و تخریب کامل طبیعت نیست. انسان برای تداوم حیات خود هم که شده باید در حفظ و حراست از محیط زیست پیرامون خود و البته گونههای گیاهی و جانوری اقدام کند.
از همین روست که طی دهههای اخیر سازمانهای محیط زیست قدرت فزایندهای بویژه در کشورهای توسعه یافته پیدا کرده اند و حفظ و حراست از گونههای گیاهی و جانوری در حال انقراض از دغدغههای اصلی متولیان محیط زیست شده است علاوه بر این شاهد شکل گیری نهادها و NGOهایی در کشورهای مختلف هستیم که در این زمینه به متولیان مححیط زیست کمک میکنند.
احتمالا کارشناسان و مسئولین محیط زیست تایید کنند که طی دهههای اخیر شهروندان رفتارهای مسئولانه تری نسبت به محیط زیست داشته اند و خوشبختانه این رفتارها در حال فراگیر شدن هست با این وجود حل مشکل تعارض سکونتگاههای انسانی و حیات وحش نیازمند رویکردهای حرفهایتر شهروندان است که این امر مستلزم هم ارائه آموزشهای ضروری از سوی کارشناسان محیط زیست به شهروندان و هم حضور به موقع ماموران این سازمان برای جلوگیری از بروز حودادثی مانند حوادث ماههای اخیر است که این امر هم نیازمند تامین اعتبارات موردنیاز این سازمان برای تکمیل کادر نیروی انسانی و تجهیزات مورد نیاز است.
منبع: ایرنامنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: حیات وحش کل حفاظت محیط زیست استان اردبیل حیوانات وحشی سایر موجودات ماه امسال رفتار ها حیات وحش انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۸۸۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گربۀ محله مهم است
عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنجشنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیواننوازی.
نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر میرسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتونخوابهای شهر است"، اما به گربهای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعههای گوشت مرغ شد!"
از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد میزند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمیبرد و سوزنش گیر کرده است روی گربههای بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشدهاند و مردم را در حال غذا دادن به آنها نمیبیند.
حیوانستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسانها را هم میگیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر میرسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!
سستی استدلالها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربهها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان میتوان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.
یکم. کسانی که به گربهها و سایر حیوانات شهر غذا میدهند یا آنها را در صورت بیماری و آسیبدیدگی به بیمارستان میبرند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمیتواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!
خوشبختانه غذا دادن به گربههای گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمیخورند، هنوز جرمانگاری نشده. تعداد حامیان گربهها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.
بنابراین این افراد هم میتوانند مثل حامیان گربهها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بیعمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربهها شوند، دردی از آدمهای گرسنه دوا نمیشود.
در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربهها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.
آدمهای بیعمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربههای شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بیخانمان و کارتنخواب و ... باب شود، عدهای آدم بیعمل به همین کار هم ایراد میگیرند. مثلا میگویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کردهاند که کارشان به بیخانمانی و کارتنخوابی کشیده، عادت میدهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیبجو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا میکند.
دوم. آقای مالمیر نوشته است:
«تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بیرویۀ گربهها و سگهای خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابانکشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است میتواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها میتواند صحنههای دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصلهای سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»
واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدودهای که امروز شهر تهران محسوب میشود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگها و گربهها در واقع داشتند در طبیعت زندگی میکردند ولی ما به تدریج "طبیعت آنها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.
پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربهای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانهاش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهرهمند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.
از نظر میلیونها مالمیری که در این کشور زندگی میکنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربهها و سگها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدمها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".
اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقیتر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربهها و سگها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهرهمند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.
عقیم کردن گربهها و ساختن پناهگاههای متعدد برای آنها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی میکنند که ساختۀ ما آدمها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدمها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کردهایم که نمیتوانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.
از نشانههای این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها میتواند صحنههای دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصلهای سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»
ی عنی تصادف گربهها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمیتواند فراتر از "منافع انسانها" به "مصائب زندگی گربهها" بنگرد و بیاندیشد.
او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل میکند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفتخواهی گربهها را در روزهای کمشماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسانگرایانهاش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل میدهد.
در محیطی که گربهها زندگی میکنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازهوارد، گرفتن قمروی زیستی از گربههای نگونبخت است. برای دستۀ سگها یا گرگها، حق حیات گربهها اهمیتی ندارد.
البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آنها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل میکنند. ولی انسان موجودی است که میتواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمیداد (یا انجام میداد).
اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی میکرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعتاند. شکلگیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.
خلاصه اینکه، ما انسانها نباید در برابر سگها و گربهها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژهای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.
اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیتزدایی از انسان است.
دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدنتر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسانها بر حیوانات تحمیل کردهایم میکاهد.
جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبتکشیده، نوشته است:
«وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا میشد.»
سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسانها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.
نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوانستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمیآرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربهها را دوست میداشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگها و گربهها